عامل فعالیت آن‌ها چیست؟

نکته دیدگاهتان را بیان کنید

می‌دانید چند روز است که به چه چیز فکر می‌کنم؟

چند روز پیش رفته بودم تهران، دفتر مؤسسه پارسه.
یک ساختمان به چه عظمت با ده‌ها کارمند و بخش و غیره.

به آن دم و دستگاه که نگاه می‌کردم، ذهنم رفت پیش مدیر یا مدیران آن.

به این فکر می‌کردم که چه عاملی باعث می‌شود یک نفر دائماً به فکر توسعه کار خود باشد؟ توسعه کار، شوخی نیست. می‌دانید چقدر اضطراب و فکر و خیال به همراه دارد؟ در همین آفتابگردان ما چند بخش مختلف مثل هاستینگ و بخش طراحی و فروشگاه و سایت و … را ایجاد کرده‌ایم، من گاهی اوقات تا صبح فکر و خیال می‌کنم!! حالا کارهای وسیع‌تر، فکر و خیالش بیشتر!

مثلاً فرض کنید من یک مؤسسه آموزشی داشته باشم که در حالت عادی، به اندازه روزی‌ام از آنجا درآمد دارم. حالا چه عاملی باعث می‌شود که من به فکر گرفتن دانشجوی بیشتر بیفتم و طبیعتاً مدرسینم را افزایش دهم و کارمندان را هم همینطور و دائماً به این فکر باشم که آیا سر ماه پول این همه مدرس و کارمند را کسب خواهم کرد یا خیر؟

مدیر پارسه می‌توانست با داشتن یک مؤسسه کوچک و یا حتی کار در یک شغل ساده، روزی‌اش را کسب کند، اما چه شد که کارش را اینقدر توسعه داده است؟

آیا واقعاً پول عامل این همه فعالیت بوده است؟
آیا اگر عامل این فعالیت، پول بوده است، این کار پول‌پرستی به حساب می‌آید؟
اگر بگوییم بله، عاملش پول بوده و این کار پول‌پرستی است، با توجه به اینکه نان ده‌ها کارمند و کار ده‌ها دانشجو برآورده می‌شود، آیا این کار پسندیده است یا خیر؟
اگر بگوییم، خیر، عاملش پول نبوده، بلکه همان روزی رساندن به کارمندان و راه انداختن کار دانشجویان و در کل، خدمت به خلق بوده، آیا واقعاً خدمت به خلق چنین نیروی محرکه‌ای ایجاد می‌کند؟
بر فرض هم که نیت، خدمت به خلق بوده. آیا خداوند راضی است که یک انسان در رأس کار، اینقدر خودش را به آب و آتش بزند و اضطراب و برنامه‌ریزی و … داشته باشد که به دیگران خدمت کند؟
اگر خداوند راضی است، آیا مزد بیشتری برای این کار سخت‌تر خواهد داد؟
اگر راضی نیست، پس در یک جامعه هیچ کس هیچ فعالیت بیش از حدی انجام نمی‌دهد. در حالی که برخی کارها فعالیت بیشتری می‌طلبد.

خلاصه که فکرم مشغول شده است که این چه عاملی است؟ مریضی است؟ خدمت به خلق است؟ پول‌پرستی است؟ یک نوع شهوت است؟ اعتیاد است؟ چیست؟

مثال دیگر، می‌تواند کسی باشد که از مسؤولیتی در یک شهر، کم کم کار خود را (و طبیعتاً دردسرهای خود را) توسعه دهد تا برسد به مثلاً رئیس جمهوری یک مملکت.
چه عاملی او را از آن پایین به آن بالا می‌کشاند؟

یا مثلاً مدیر یکی از مؤسسات طرف همکاری ما، آنقدر به خود سختی می‌دهد که تمام شب و روزش یکی شده است! حقیقتاً اگر او اینقدر جان‌فشانی نمی‌کرد، اعضای زیرمجموعه هیچ دلسوزی‌ای نمی‌داشتند و طبیعتاً درِ مؤسسه تخته می‌شد و همه از نان خوردن می‌افتادند.
چیزی که برایم واضح است این است که او برای پول جانفشانی نمی‌کند. اما تصورم این است که او به طور کامل برای خدمت به خلق و خدا هم این کار را نمی‌کند! پس چه عاملی است که باعث می‌شود هر روز کار خود را توسعه دهد و دردسرش را بیشتر کند؟ هر بار که پای درد و دل‌هایش می‌نشینم، می‌بینم پر است از درد! می‌گردد پی یکی مثل من بدبخت که خودش را تخلیه کند! او صحبت می‌کند و من دائم به این فکر می‌کنم که این عامل چیست که چنین نیروی عظیمی دارد؟
اصلاً این کار صحیح است یا خیر؟

۲ پاسخ به “عامل فعالیت آن‌ها چیست؟”

  1. یه اشنا گقت:

    سلام؛
    یا ایتها النفس المطمئنه…
    در زندگی هر کس به دنبال این است که به آرامش برسد که این آرامش برای هر کس با توجه به اعتقاداتش هدف و تعریفی برای رسیدن به آن را مشخص می کند. البته باید ذکر کرد که اگر هدف جز رسیدن به خدا باشد بیراه رفته ایم و مثل این است که برای رفع تشنگی آب شور خورده ایم. شاید ا مصرع زیر را بارها شنیده اید، منظور آن دایم در نماز ایستادن نیست بلکه اگر هر کاری را حتی کارهای پیش پا افتده روزانه مثل خوردن و… را را هم برا یرضای خدا انجام دهیم به معنای اعم نماز که عبادت خالق است نائل گشته ایم.
    خوشا آنان که دائم در نمازند….

  2. زارعی گقت:

    سلام; به نظر من عامل تمام این تلاش ها و فعالیت ها چیزی جز قدرت طلبی نیست آدما همیشه ذاتا قدرت طلب هستن حالا بعضی ها قدرت رو تو پول می بینن بعضی ها تو پشت میز نشستن بعضی ها تو علم و…گاهی این موسسات که شما می فرمایید واقعا دنبال رضای خدا و زکات علم و این جور چیزا هستن که البته خیلی کم اند اما بیشتر مواقع دنبال رو کم کنی و بهترین موسسه شدن در سطح کشور باعث این همه فعالیت میشه.

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها