عزتی که بر باد رفت…

کمی سیاست دیدگاهتان را بیان کنید

می‌دانی؟ قبل از توافق ژنو به خیلی‌ها می‌گفتم اگر یک روز بگویند به خاطر حضور در ایران، ماهی یک میلیون تومان بپردازید، من قطعاً می‌پردازم و در این کشور با افتخار زندگی می‌کنم. اما از وقتی این قضیه اتفاق افتاد، دیگر دلم نمی‌خواهد در این کشور زندگی کنم. به ابهتم برخورده است. احساس می‌کنم تا حد کشور افغانستان ذلیل شده‌ایم. وقتی لحن صحبت آمریکایی‌ها را می‌بینم احساس حقارت می‌کنم. اینکه بنشینند بگویند: «تحریم‌ها ایرانی‌ها را پای میز مذاکره آورد» در حالی که ما ده‌ها هزار شهید دادیم که پای هر میزی ننشینیم، برایم شرم‌آور است.

تازه داشت روی آمریکا کم می‌شد! سنگین‌ترین فشارها را به یک ملت آورد و این ملت آخ نگفت و چه بسا به جاهای والایی رسید اما بعد از توافق ژنو ما یک خیانت تاریخی به نام خودمان ثبت کردیم!

ما به همه کشورهای آزاده در تاریخ خیانت کردیم. تازه مردم آزاده‌ی دنیا داشتند می‌گفتند: از تحریم آمریکا نترسید! ایران سی و اندی سال تحت سنگین‌ترین فشارها و تحریم‌ها بود هیچ اتفاقی نیفتاد. اما حالا چه می‌گویند؟ می‌گویند: از تحریم آمریکا باید ترسید! کشوری به عظمت ایران زیر بار این تحریم‌ها کمرش شکست! ما که کشور کوچکی هستیم!

تازه کشورهای پیشرفته داشتند به این نتیجه می‌رسیدند که: اگر بخواهیم زیر سلطه آمریکا باشیم شاید آمریکا هر روز بخواهد یک کشور را تحریم کند و ما باید به ساز او برقصیم. خیلی‌هاشان داشتند کم‌کم دهان به اعتراض می‌گشودند. وقتی آمریکا هر روز دستور جدید برای تحریم جدید به آن‌ها بدهد خوب تا حدی می‌شود تحریم کرد! بعد از آن دیگر می‌شود «بچه‌بازی»…

احساس می‌کنم همه زحماتمان به باد رفت. یعنی برگشتیم به روز اول انقلاب! آمریکا را جسور کردیم… او فهمید که می‌تواند با این چماق، هر چیزی از ما بخواهد! بلاشک همانطور که این روزها دارند رو می‌کنند، دفعه بعد نوبت «حقوق بشر آمریکایی» است! تحریم می‌کنیم، تا وقتی بی‌حجابی را آزاد نکنید، تحریم‌ها بیشتر می‌شود. بعد از آن لابد نوبت ماهواره و کم‌کم به مجاز شدن هم‌جنس‌بازی هم می‌رسیم…

نمی‌دانم… شاید اشتباه می‌کنم و به قول رئیس جمهور، کم‌سوادم. شاید هم به قول رهبری بعدها ثابت شود که «این یک نرمش قهرمانانه بود» (شاید یک تاکتیک که مردم آزاده‌ی دنیا از آن استفاده کنند). در مجموع نگران نیستم. تاریخ انقلابمان نشان می‌دهد که همه اتفاقات به صلاح کشورمان بوده. جایی که لازم بوده، خاتمی آمده و کمی جامعه را آزاد کرده تا از درون توسط به اصطلاح «آزادی‌خواه‌ها»ی شورشی منفجر نشود و کمی بین آن کسی که خودش را از ترس زیر چادر یا ریش قایم کرده و کسی که واقعاً انقلابی است مرزها مشخص شود. زمانی احمدی‌نژاد جسور آمده تا دنیا بفهمد که ما اگر بخواهیم، در سیاست خارجی چقدر با قدرت و نفوذ عمل می‌کنیم. زمانی یکی دیگر آمده و کمی به بعضی‌ها میدان داده تا بسازند آنچه باید بسازند… حالا هم لازم بود که کمی عقب بنشینیم که فعلاً به مردم فشار نیاید و کمی نفس بگیریم و انبارهایمان را در این فرصت چند ساله پر کنیم، بعد، احتمالاً طوفان در راه است!!!!!! 🙂

۵ پاسخ به “عزتی که بر باد رفت…”

  1. حمید گقت:

    محمد رسولی متناسب با سخنان اخیر حسن روحانی که منتقدان خود را بی سواد خوانده بود و همچنین توزیع سبد کالا شعری سروده و در اختیار خبرگزاری ها قرار داده است.

    متن این شعر به شرح ذیل است:

    بودند جزو قافله بی سوادها
    یک عده بی سواد، رضائی نژادها

    عقد اخوتی که نبستیم هم شکست
    پای قرارداد، سر انعقادها

    ای وای از آن نهاد ریاست که هیاتش
    یک سینه آه کرده بلند از نهاد ها

    یک بی سواد، در صف کالا، دو روز پیش
    جان داده است در وسط ازدیادها

    مائیم و خشم از طمع کدخدای ده
    تو باش و خنده های محمدجوادها

  2. امیرخان گقت:

    اکسلنت مهندس
    موافقم که ساسیت کلی نظام یکی هست و نوع تاکتیک فرق میکنه و بسته به شرایط استراتژی ضربه اول و یا استراتژی ضربه دوم که رهبری تائید کردن
    یکی از اندیشکده های امریکایی در زمان احمدی نژاد گفته بود که ایران در حال الگوشدن برای بقیه است که در زمان تحریم داره بشدت پیشرفت میکنه
    هر روز می بینیم که شرمن و کری به ما توهین میکنند و پشت سرهم تهدید
    فعلا چون رهبری گفته کاری به این مردک روحانی ندارم ولی …

  3. مهندس طلبه گقت:

    سلام اقای نیرومند
    من حدود شهریور و مهر امسال حدود بیست روز لبنان بودم.تک تنها به سرم زد برم لبنان!
    خلاصه اوضاعیه اونجا دیدنیه.
    بگذریم
    زمانی که اقای ظریف توی سازمان ملل با کری دیدار داشت من لبنان بودم.بین مردم اونجا بودم.حرف هایی میشنیدم که واقعا دلسردم میکرد.
    تا روز قبلش اکثر مردم از مقاومت مثال زدنیه ایران حرف میزدن ولی دقیقا فردای این دیدارها خیلی ها بهم میگفتن:ایران هم ما رو دور زد و رفت با امریکا .شما هم مثل بقیه
    واقعا افسوس خوردم که چجور عزت سی ساله به راحتی به ذلت تموم شد
    شک نداشته باشید از لحاظ بین المللی ضرر کردیم.تحلیل های داخلیش دیگه بماند…
    به قول شهید رجایی:یک لقمه نان را ۳۵ میلیون نفری میخوریم ولی تن به ذلت نمیدهیم

  4. حمید رضا گقت:

    هر چند در کوتاه مدت، فعلاً ضرر کردیم، اما من عادت دارم «ده ساله» به قضایا نگاه کنم. احساس می‌کنم ده سال بعد بفهمیم این هم صلاح خدا بوده… باید صبر کرد و دید…

  5. hamid گقت:

    سلام حمید خان به یه نکته جالب رسیدم این که هیچکدوم از مطالبی که میزارید رو سایت به اندازه مسائل سیاسی دنبال کننده و اظهار نظر کننده نداره اما در مورد بحث بالا به نظر من بهترین راه اینه که تو خط رهبر حرکت کنیم حتما خیری در ش هست اینو تجربه به ما ثابت کرده . از این رئیس جمهورها و وزیر امور خارجه ها زیاد امدنو رفتن ولی رهبر ما هنوز همون یه نفره مطمئننا اگر جایی لازم باشه خودشون وروود میکنن انشا اله

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها