میدانی؟ گاهی خودم هم باورم نمیشود با این ذهن منطقی و استدلالی توانسته باشم سورهی نسبتاً طولانی مثل واقعه را حفظ کنم و از طرفی ترسیدم یک زمان برسد که کاهل بشم و بعد اینها از یادم برود (مانند زیارت عاشور و عهد و غیره که زمانی که سرباز معلم بودم، در اتوبوس واحد از بر میخواندم تا به مدرسه محل خدمت برسم اما حالا که کمتر میخوانم جاهای مشابهش را باید از روی کتاب نگاه کنم). بنابراین گفتم بگذار یک بار از حفظ بخوانم و صدا را ضبط کنم که هر وقت کاهل شدم، آنرا بشنوم و دلم نیاید که یادم برود…
بشنوید ببینید قابل تحمل هست؟ 🙁
میتوانید از اینجا دانلود کنید:
http://download.aftab.cc/audio/sureh-vaghee-Hamid-Reza-Niroomand.mp3
اگر خواستید، متن عربی و به خصوص ترجمه را دنبال کنید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
آن واقعه چون وقوع یابد (۱)
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَهُ ﴿۱﴾
[که] در وقوع آن دروغى نیست (۲)
لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَهٌ ﴿۲﴾
پستکننده [و] بالابرنده است (۳)
خَافِضَهٌ رَّافِعَهٌ ﴿۳﴾
چون زمین با تکان [سختى] لرزانده شود (۴)
إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا ﴿۴﴾
و کوهها [جمله] ریزه ریزه شوند (۵)
وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ﴿۵﴾
و غبارى پراکنده گردند (۶)
فَکَانَتْ هَبَاء مُّنبَثًّا ﴿۶﴾
و شما سه دسته شوید (۷)
وَکُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَهً ﴿۷﴾
یاران دست راست کدامند یاران دست راست (۸)
فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَهِ مَا أَصْحَابُ الْمَیْمَنَهِ ﴿۸﴾
و یاران چپ کدامند یاران چپ (۹)
وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَهِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَهِ ﴿۹﴾
و سبقتگیرندگان مقدمند (۱۰)
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾
آنانند همان مقربان [خدا] (۱۱)
أُوْلَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾
در باغستانهاى پر نعمت (۱۲)
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿۱۲﴾
گروهى از پیشینیان (۱۳)
ثُلَّهٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۳﴾
و اندکى از متاخران (۱۴)
وَقَلِیلٌ مِّنَ الْآخِرِینَ ﴿۱۴﴾
بر تختهایى جواهرنشان (۱۵)
عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَهٍ ﴿۱۵﴾
که روبروى هم بر آنها تکیه دادهاند (۱۶)
مُتَّکِئِینَ عَلَیْهَا مُتَقَابِلِینَ ﴿۱۶﴾
بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مىگردند (۱۷)
یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ ﴿۱۷﴾
با جامها و آبریزها و پیاله[ها]یى از باده ناب روان (۱۸)
بِأَکْوَابٍ وَأَبَارِیقَ وَکَأْسٍ مِّن مَّعِینٍ ﴿۱۸﴾
[که] نه از آن دردسر گیرند و نه بىخرد گردند (۱۹)
لَا یُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا یُنزِفُونَ ﴿۱۹﴾
و میوه از هر چه اختیار کنند (۲۰)
وَفَاکِهَهٍ مِّمَّا یَتَخَیَّرُونَ ﴿۲۰﴾
و از گوشت پرنده هر چه بخواهند (۲۱)
وَلَحْمِ طَیْرٍ مِّمَّا یَشْتَهُونَ ﴿۲۱﴾
و حوران چشمدرشت (۲۲)
وَحُورٌ عِینٌ ﴿۲۲﴾
مثل لؤلؤ نهان میان صدف (۲۳)
کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ ﴿۲۳﴾
[اینها] پاداشى است براى آنچه مىکردند (۲۴)
جَزَاء بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۲۴﴾
در آنجا نه بیهودهاى مىشنوند و نه [سخنى] گناهآلود (۲۵)
لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا ﴿۲۵﴾
سخنى جز سلام و درود نیست (۲۶)
إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا ﴿۲۶﴾
و یاران راستیاران راست کدامند (۲۷)
وَأَصْحَابُ الْیَمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیَمِینِ ﴿۲۷﴾
در [زیر] درختان کنار بىخار (۲۸)
فِی سِدْرٍ مَّخْضُودٍ ﴿۲۸﴾
و درختهاى موز که میوهاش خوشه خوشه روى هم چیده است (۲۹)
وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ ﴿۲۹﴾
و سایهاى پایدار (۳۰)
وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ ﴿۳۰﴾
و آبى ریزان (۳۱)
وَمَاء مَّسْکُوبٍ ﴿۳۱﴾
و میوهاى فراوان (۳۲)
وَفَاکِهَهٍ کَثِیرَهٍ ﴿۳۲﴾
نه بریده و نه ممنوع (۳۳)
لَّا مَقْطُوعَهٍ وَلَا مَمْنُوعَهٍ ﴿۳۳﴾
و همخوابگانى بالا بلند (۳۴)
وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَهٍ ﴿۳۴﴾
ما آنان را پدید آوردهایم پدید آوردنى (۳۵)
إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء ﴿۳۵﴾
و ایشان را دوشیزه گردانیدهایم (۳۶)
فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْکَارًا ﴿۳۶﴾
شوى دوست همسال (۳۷)
عُرُبًا أَتْرَابًا ﴿۳۷﴾
براى یاران راست (۳۸)
لِّأَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿۳۸﴾
که گروهى از پیشینیانند (۳۹)
ثُلَّهٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ ﴿۳۹﴾
و گروهى از متاخران (۴۰)
وَثُلَّهٌ مِّنَ الْآخِرِینَ ﴿۴۰﴾
و یاران چپ کدامند یاران چپ (۴۱)
وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ ﴿۴۱﴾
در [میان] باد گرم و آب داغ (۴۲)
فِی سَمُومٍ وَحَمِیمٍ ﴿۴۲﴾
و سایهاى از دود تار (۴۳)
وَظِلٍّ مِّن یَحْمُومٍ ﴿۴۳﴾
نه خنک و نه خوش (۴۴)
لَّا بَارِدٍ وَلَا کَرِیمٍ ﴿۴۴﴾
اینان بودند که پیش از این ناز پروردگان بودند (۴۵)
إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُتْرَفِینَ ﴿۴۵﴾
و بر گناه بزرگ پافشارى مىکردند (۴۶)
وَکَانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِیمِ ﴿۴۶﴾
و مىگفتند آیا چون مردیم و خاک واستخوان شدیم واقعا [باز] زنده مىگردیم (۴۷)
وَکَانُوا یَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۴۷﴾
یا پدران گذشته ما [نیز] (۴۸)
أَوَ آبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿۴۸﴾
بگو در حقیقت اولین و آخرین (۴۹)
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ ﴿۴۹﴾
قطعا همه در موعد روزى معلوم گرد آورده شوند (۵۰)
لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِیقَاتِ یَوْمٍ مَّعْلُومٍ ﴿۵۰﴾
آنگاه شما اى گمراهان دروغپرداز (۵۱)
ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ ﴿۵۱﴾
قطعا از درختى که از زقوم استخواهید خورد (۵۲)
لَآکِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ ﴿۵۲﴾
و از آن شکمهایتان را خواهید آکند (۵۳)
فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۵۳﴾
و روى آن از آب جوش مىنوشید (۵۴)
فَشَارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ ﴿۵۴﴾
[مانند] نوشیدن اشتران تشنه (۵۵)
فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ ﴿۵۵﴾
این است پذیرایى آنان در روز جزا (۵۶)
هَذَا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ ﴿۵۶﴾
ماییم که شما را آفریدهایم پس چرا تصدیق نمىکنید (۵۷)
نَحْنُ خَلَقْنَاکُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ ﴿۵۷﴾
آیا آنچه را [که به صورت نطفه] فرو مىریزید دیدهاید (۵۸)
أَفَرَأَیْتُم مَّا تُمْنُونَ ﴿۵۸﴾
آیا شما آن را خلق مىکنید یا ما آفرینندهایم (۵۹)
أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿۵۹﴾
ماییم که میان شما مرگ را مقدر کردهایم و بر ما سبقت نتوانید جست (۶۰)
نَحْنُ قَدَّرْنَا بَیْنَکُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ ﴿۶۰﴾
[و مىتوانیم] امثال شما را به جاى شما قرار دهیم و شما را [به صورت] آنچه نمىدانید پدیدار گردانیم (۶۱)
عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَکُمْ وَنُنشِئَکُمْ فِی مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾
و قطعا پدیدار شدن نخستین خود را شناختید پس چرا سر عبرت گرفتن ندارید (۶۲)
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَهَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذکَّرُونَ ﴿۶۲﴾
آیا آنچه را کشت مىکنید ملاحظه کردهاید (۶۳)
أَفَرَأَیْتُم مَّا تَحْرُثُونَ ﴿۶۳﴾
آیا شما آن را [بىیارى ما] زراعت مىکنید یا ماییم که زراعت مىکنیم (۶۴)
أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿۶۴﴾
اگر بخواهیم قطعا خاشاکش مىگردانیم پس در افسوس [و تعجب] مىافتید (۶۵)
لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ ﴿۶۵﴾
[و مىگویید] واقعا ما زیان زدهایم (۶۶)
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿۶۶﴾
بلکه ما محروم شدگانیم (۶۷)
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿۶۷﴾
آیا آبى را که مىنوشید دیدهاید (۶۸)
أَفَرَأَیْتُمُ الْمَاء الَّذِی تَشْرَبُونَ ﴿۶۸﴾
آیا شما آن را از [دل] ابر سپید فرود آوردهاید یا ما فرودآورندهایم (۶۹)
أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ ﴿۶۹﴾
اگر بخواهیم آن را تلخ مىگردانیم پس چرا سپاس نمىدارید (۷۰)
لَوْ نَشَاء جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْکُرُونَ ﴿۷۰﴾
آیا آن آتشى را که برمىافروزید ملاحظه کردهاید (۷۱)
أَفَرَأَیْتُمُ النَّارَ الَّتِی تُورُونَ ﴿۷۱﴾
آیا شما [چوب] درخت آن را پدیدار کردهاید یا ما پدیدآورندهایم (۷۲)
أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ ﴿۷۲﴾
ما آن را [مایه] عبرت و [وسیله] استفاده براى بیابانگردان قرار دادهایم (۷۳)
نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْکِرَهً وَمَتَاعًا لِّلْمُقْوِینَ ﴿۷۳﴾
پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوى (۷۴)
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ ﴿۷۴﴾
نه [چنین است که مىپندارید] سوگند به جایگاههاى [ویژه و فواصل معین] ستارگان (۷۵)
فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿۷۵﴾
اگر بدانید آن سوگندى سخت بزرگ است (۷۶)
وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ ﴿۷۶﴾
که این [پیام] قطعا قرآنى است ارجمند (۷۷)
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ ﴿۷۷﴾
در کتابى نهفته (۷۸)
فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ ﴿۷۸﴾
که جز پاکشدگان بر آن دست ندارند (۷۹)
لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾
وحیى است از جانب پروردگار جهانیان (۸۰)
تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۸۰﴾
آیا شما این سخن را سبک [و سست] مىگیرید (۸۱)
أَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ ﴿۸۱﴾
و تنها نصیب خود را در تکذیب [آن] قرار مىدهید (۸۲)
وَتَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ ﴿۸۲﴾
پس چرا آنگاه که [جان شما] به گلو مىرسد (۸۳)
فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾
و در آن هنگام خود نظاره گرید (۸۴)
وَأَنتُمْ حِینَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿۸۴﴾
و ما به آن [محتضر] از شما نزدیکتریم ولى نمىبینید (۸۵)
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنکُمْ وَلَکِن لَّا تُبْصِرُونَ ﴿۸۵﴾
پس چرا اگر شما بىجزا مىمانید [و حساب و کتابى در کار نیست] (۸۶)
فَلَوْلَا إِن کُنتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ ﴿۸۶﴾
اگر راست مىگویید [روح] را برنمىگردانید (۸۷)
تَرْجِعُونَهَا إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿۸۷﴾
و اما اگر [او] از مقربان باشد (۸۸)
فَأَمَّا إِن کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿۸۸﴾
[در] آسایش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود] (۸۹)
فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّهُ نَعِیمٍ ﴿۸۹﴾
و اما اگر از یاران راست باشد (۹۰)
وَأَمَّا إِن کَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿۹۰﴾
از یاران راست بر تو سلام باد (۹۱)
فَسَلَامٌ لَّکَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿۹۱﴾
و اما اگر از دروغزنان گمراه است (۹۲)
وَأَمَّا إِن کَانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ ﴿۹۲﴾
پس با آبى جوشان پذیرایى خواهد شد (۹۳)
فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِیمٍ ﴿۹۳﴾
و [فرجامش] درافتادن به جهنم است (۹۴)
وَتَصْلِیَهُ جَحِیمٍ ﴿۹۴﴾
این است همان حقیقت راست [و] یقین (۹۵)
إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ ﴿۹۵﴾
پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبیح گوى (۹۶)
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ ﴿۹۶﴾
سهشنبه 6 می 2014 در 2:08 ب.ظ
آفرین
جمعه 31 اکتبر 2014 در 3:28 ق.ظ
عالی بود
سرشار از آرامش و اروم وبدون غلط
تبریک میگم
جمعه 7 نوامبر 2014 در 2:32 ب.ظ
سلام اقای نیرومند
میخواستم بهتون بگم الان حدود دوهفته داره ازون روزی که من این پست شمارودیدم وفایل صوتیرودانلودکردم میگذره اولین بارخیلی عادی این صداروگوش کردموتااخرخوندم این سوررو ولی
ازون روز به بعد من هروزاین فایل صوتیرومیذاشتمومیخوندم روزی چندین بار هرلحظه که ببینم وقتم آزاده این فایلومیذارم واسه خودم میخونم به دوهفته نرسیده آرامشی این سوره به من داده وطوری کارام اتفاقات زندگیم داره جورمیشه که خودم همینجوری هاجوواج موندم
واقعا،واقعاممنونم ازین فایلی که گذاشتین واقعاممنون شایداون موقع که این فایلوگذاشتین فکرشونمیکردین بااین کارکل زندگی یه نفروتغیرمیدین
به بقیه ام توصیه میکنم این فایلودانلودکنن ومثل من توی برنامه روزمرشون قراربدنش وبخوننش
امیدوارم همیشه موفق باشید
شنبه 18 آوریل 2015 در 4:23 ب.ظ
بالاخره منم حفظ شدم…نیت کردم تا چهل شب سوره واقعه بخونم، اولش اصلا قصد حفظ کردن رو نداشتم، ده شب بیشتر نگذشته بود که دیدم سوره خیلی راحت و ساده است و استعداد حفظ شدنو دارم همون شب یه دفعه شروع کردم به چندین بار تکرار …و بعد چهار ساعت بالاخره حفظ شدم، خیلی خوشحالم نمیدونید که چه عشقی میکنم با این سوره…وقتی کلاس دوم دبیرستان بودم و تو مسابقات ترجمه و مفاهیم شرکت کرده بودم و به مرحله استانی رفته بودیم، اونجا یه کتاب بهمون هدیه دادن، کتاب واقعه، که همراه معنی و تفسیر این سوره است، اون زمان من یه نگاه کلی به کتاب انداختم و تصادفاً چشمم خورد به قسمت توصیف عذابهای جهنمی ها،مخصوصا زن ها! که خیلی برام وحشتناک بود، کتابو بستم و برا همیشه گذاشتمش کنار، تا مثل اون آدمایی که خودشونو میزنن به غفلت و سعی میکنند با این مسائل اصلا روبرو نشن تا بهش فکر نکن منم همین کارو کردم، تا اینکه بعد گذشت اینهمه سال، با خوندن مطلب شما و عمیق شدن روش و تا نیت چله و حفظ شدن پیش رفتن، [دکتر حسین الهی قمشه ای میگه هیچوقت نخواهید چیزی رو حفظ کنید و نگید میخام حفظ کنم بلکه بگید میخوام حفظ بشم]، حالا رسیدم به جایی که یاد اون کتاب افتادم. و جرأت کردم و رفتم از بین کتابهام پیداش کردم و آوردم تا کامل بخونمش…خوشحالم که میبینم روحم بزرگتر شده و میتونم یه جوره دیگه به این سوره نگاه کنم و ناراحتم که چرا اینهمه سال با اینکه همچین کتابی به دستم رسیده بود ازش غفلت کردم…
سهشنبه 21 آوریل 2015 در 5:12 ب.ظ
میدونید بعضی وقتا از دیدن یا شنیدن بعضی چیزها از بعضی آدمها مغزم سوت میکشه و زبونم لال و عاجز میشه و نمیدونم اصلا چی باید بگم، مثلا برادرم میگه: مهندس هایی که سرکار ما هستند هیچکدومشون به ائمه و توسل و معاد و مکه و چه بسا به خود خدا ایمان ندارند. بعضی وقتا چیزهایی از اونها میگه که من از تعجب شاخ درمیارم و واقعا میترسم و پناه میبرم به خدا، مثلا میگه یه بار نصیحتشون میکردم، یکیشون گفت باشه ما اصلا میخواهیم بریم جهنم، بهشت بریم چیکار، روی آخوندها رو ببینیم، بهترین خواننده ها تو جهنم اند، هایده، حمیرا….
ببین فقط یه آدم تا چه حد میتونه عقلش زائل بشه و به خیال خودش روشنفکره!!!!
این حرف حتی شوخیش هم خیلی بده، مطمئنا به جد میگفته چون نشون دهنده افکارشونه، یقینا این آدمای بی مطالعه و مریض القلب با این حرفها خودشونو توجیه میکنن و دلشونو خوش میکنن و خودشونو گول میزنن. و غافل از معنای این شعر:
اگر لذت ترک لذت بدانی دگر لذت نفس لذت نخوانی
یا یکیشون میگفته نعوذبالله خدا ما رو نیافریده که ما اتفاقی تو طبیعت، نمیدونم میگفته از چی به وجود اومدیم، چون خوب گوش نکردم یادم نیست گفته بود از چی.یا میگه اصلا به اماکن زیارتی و ائمه اعتقادی ندارن و بقیه رو مسخره میکنن.
اینها همون چیزهایی که ما تو قرآن بارها و بارها راجع به تکذیب کنندگان خوندیم، خیلی عجیبه قرآن به همه اینها پرداخته، هرچی بیشتر میگذره این موضوع بیشتر بهم ثابت میشه، و وقتی قرآن میخونم با همه وجودم آیاتشو درک میکنم. و میبینم جز حقیقت نیست، قرآن همه رو به زیبایی هرچه تمام بیان کرده، هرچیزی رو که فکرشو کنیم و تو زندگی بهش برسیم، قدیم ترها فکر میکردم بعضی آیات قرآن ،شامل زمان و حال ما نمیشه، اما حالا میبینم همش وجود داره تو زندگی هامون.
خیلی برام جالبه این دسته تا کجا میتونن سقوط کنن و برعکسش اون دسته تا کجا میتونن صعود کنن، انگار تو هر کدومش که بیفتی، سیر نزولی و صعودی انتها نداره و عجیب تر اینکه اون گروه، این گروه رو مسخره میکنن و خودشون رو عاقل میدون و اینها رو عقب مانده و دیوانه خطاب میکنن!!
خدایا پناه میبرم به خودت از شیاطین انسی و جنی که شرّشون دامنمو نگیره.
جمعه 30 اکتبر 2015 در 5:54 ب.ظ
سلام، واقعا صوت و لحن زیبا و آهنگینی دارید. اما راستش خیلی وقته چند سؤال دارم، بالاخره به خودم جرئت دادم بپرسم البته باید جسارتمو ببخشید من مبتدی هستم و شما حرفه ای؛ ۱-مگه نباید توی تجوید صداهای الف مدی و یاء مدی و واو مدی کمی کشیده تر از صداهای کوتاه قرائت بشه و توازن بینشون همه جا رعایت بشه تا تفاوتشون محسوس بشه؟ به نظرم برای شما اینطور نیست، یعنی صداهای کشیده و کوتاه یکسانه. ۲- بعضی جاها الف رو دقیقاً عربی تلفظ نمیکنید مثل کلمه اصحَاب که حَا رو حا میگید نه حَا، ح که جزو حروف مفخم و پرحجم نیست؟ هست؟!
۳-به غیر از ترتیل تحقیق توی ترتیل های دیگه هم آیا میشه آیات رو به هم وصل کرد؟ شما این کارو کردید و وقف نکردید. ۴-موقع وقف بین آیات مگه نباید مکث کرد؟! وگرنه وقف به وصل میشه نه وقف به سکون؟!
پس چرا خیلی از قاری ها رعایت نمیکنن؟ اگه مهم نیست چرا تو آموزشش این چیزها گفته میشه! البته جز این ها سؤالات دیگه ای هم خودم دارم که فعلا بماند..