حنانه جان،
حدس میزنم مانند پدرت به تدریس علاقهمند شوی و بنابراین بخواهی مدرس شوی. من برایت یک توصیه دارم که اگر مراعات نکنی از تو راضی نخواهم بود و آن اینکه:
دخترم، طوری برنامهریزی کن که مدرسِ جنسِ خودت (مؤنث) شوی. بر حذر باش از تدریس به جنس مخالفت. (به ویژه در سنینی که جوان هستی و به ویژه اگر مجرد هستی)
شاید بگویی: تو چرا مدرس جنس مخالفت شدی اما من نشوم؟
ببین دخترم، خیلی فرق است بین اینکه یک مرد مقابل یک گروه زن قرار بگیرد و صحبت کند با اینکه یک زن مقابل یک گروه مرد قرار بگیرد و صحبت کند!
شاید خداوند یکی از دلایل دیر تحریک شدن زنان را همین قرار داده باشد وگرنه همه پیامبران برای مراعات حال زنان ترجیح میدادند در معابد و مساجد بلند صحبت نکنند و به منبر نروند! اما میدانند که زنان با شنیدن صدای (عادی) مردان یا دیدن مردان در منبر تحریک نخواهند شد.
اما دخترم، آن زمان که تو برای یک گروه پسر جوان تدریس میکنی، نمیدانی چطور با اعصاب آن مظلومها بازی میکنی. چقدر باید در ذهنشان «اعوذ بالله» بگویند و چقدر احساس گناه کنند و حس خدادادی خود را سرکوب کنند و در عین حال مجبور باشند که به تو و صدای تو دل بسپارند.
برایت دعا میکنم که دبیر دبیرستان یا معلم مدرسه دخترانه شوی یا استاد درسی که پای منبرت مردان جوان نباشند… یا خدا را چه دیدهای شاید آن زمان که تو این مطلب را میخوانی به ما انسانهای بیسواد (یا شاید باسواد هوسباز و لجوج) قرن ۲۱ بخندی! بگویی: یعنی آن زمان عقلها آنقدر ناقص بود که انسانها نمیفهمیدند یک زن نباید برای یک مرد تدریس کند؟ واقعاً عقل بشر پرادعا به آن حد نرسیده بود که بفهمد کلاس مختلط بازدهی بسیار کمتری نسبت به کلاس غیرمختلط دارد؟ همانطور که ما داریم به انسان جاهلیت میخندیم که اجازه نمیداد قنچههایی چون تو شکوفا شوند. میخندیم به دوران بردهداری که عقل بشر آنقدر ناقص بود که خیلی از این اصول را نمیفهمید یا شاید نمیخواست که بفهمد اما بعدها فهمید یا شاید مجبور شد که بفهمد… دعا میکنم که انسانهای زمان تو بفهمند یا شاید مجبور شوند که بفهمند…
برایت دعا میکنم…
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادش بخیر، در دانشگاه چند مدرس مؤنث جوان داشتیم!! هیچ چیز از آن درسها یاد نگرفتیم! میدانی چرا!؟ چون نیمی از کلاس مجبور بودیم سرمان را پایین بیندازیم و به تخته و به ایشان نگاه نکنیم تا اندامها و موهای بیرون گذاشتهی او روحمان را آزار ندهد! چند روز پیش پروفایل یکیشان در linkedin را بررسی میکردم، دیدم هنوز همان ظاهر قدیم را دارد و ظاهراً بعد از ازدواج هم سر عقل نیامده!
پناه میبرم به خدا، یک کلاس داشتیم که استاد باردار بود… به خدا قسم من (به جای ایشان) خجالت میکشیدم بروم سر کلاس اما مجبور بودم بروم و از خجالت و حیا خیس عرق شوم…
ناگفته نماند که یک مدرس خانم هم داشتیم که البته هم سن مادر من بود و بسیار بسیار ابهت داشت. هر چند من باز هم در کلاس او دائم سرم پایین بود و ترجیح میدادم به او نگاه نکنم، اما واقعاً فرقی با مدرس مرد نداشت. هر چند که از جوانیهایش خبر ندارم! (البته از خانوادههای اصیل شهرمان هستند و بسیار مذهبی و باکلاس… و منظورم از باکلاس: خودشان را ارزان نمیفروختند)
چهارشنبه 9 آوریل 2014 در 2:23 ب.ظ
و نکتهٔ دیگری هم که هست اینکه اصلاْ مدرس خوب خانم برای خانمها در زمینههایی مثل قرآن بسیار بسیار کم داریم. اگر یک مدرس خانم خوب در هر زمینهای باشد به حق نزدیکتر است که به یاری جنس خودش بیاید تا مدرسان مرد هوسباز به تورشان نخورند-تازه اگر مدرس مرد در آن رشته باشد (مثلا مدرس قرآن مرد که برای خانمها تدریس کند در هیچ موسسهای نیست. مدرس خانم هم کم است و خوبش خیلی کمتر)