اهمیت رو به قبله بودن

اتفاقات روزانه, نکاتی برای بچه حزب اللهی‌ها, نکته دیدگاهتان را بیان کنید

معمولاً سعی می‌کنم به پیشنهاد مؤکد بزرگان، حالت عادی هم که می‌نشینم، طوری باشد که رو به قلبه باشم. به خصوص موقع خواب باید جایی را انتخاب کنم که وقتی به سمت راست بدن می‌خوابم (که مستحب است و از نظر علمی هم که به قلب فشار نمی‌آید) رو به قبله قرار بگیرم. چند شب هست که به خاطر گرم شدن و به خاطر محل پنکه مجبورم طوری بخوابم که اگر به سمت راست بخوابم، پشت به قبله می‌شوم. (اگر رو به قبله بخوابم، پنکه به کمرم می‌زند و کمردرد می‌گیرم) بنابراین برای اینکه این اتفاق نیفتد، به کمر (رو به آسمان) می‌خوابم که هم «خواب پیامبرگونه» است و هم اینکه پشت به قبله نیستم. حالا اگر در خواب، طبق عادت، به سمت راست غلطیدم و پشت به قبله شدم، بعداً به خدا می‌گویم که خواب بودم، دست خودم نبود!!!

دیشب داشتم آیه الکرسی و تسبیحات و بقیه اذکار که قبل از خواب توصیه شده را انجام می‌دادم که خوابم ببرد و موقع خواندن آن‌ها همیشه هر طور شده رو به قبله می‌خوابم اما چون کمی خسته بودم، حوصله برگشتن به سمت قبله را هم نداشتم!! یک عذرخواهی از خدا کردم و پشت به قبله اذکار را خواندم. ته دلم فکر می‌کردم که به نوعی، بی‌احترامی است… به هر حال جسارت کردم و خواندم و خوابیدم… جای شما خالی «برای اولین بار» (تجربه‌ام می‌گوید این «برای اولین بارها» یک نشانه است!) در این شش هفت سالی که این گوشی را دارم، برای نماز شب هر چقدر گوشی (که مثل اکثر اوقات، در اتاق دیگر در شارژ بود) زنگ خورده بود نشنیدم و آنقدر زنگ خورده بود که رویش کم شده بود و من در کمال تعجب ۴:۴۸ دقیقه با حالتی مبهوت از خواب بیدار شدم! (شاخ در آورده بودم که مگر می‌شود گوشی‌ای که آنقدر زنگ می‌خورد که اعصاب همه را خرد کند، زنگ زده باشد و من که با اولین زنگ آن از خواب می‌پرم بیدار نشده باشم!!؟ نکند کسی زنگ را قطع کرده؟ رفتم دیدم خیر، نام الارم روی صفحه است و این یعنی بیش از ۵ دقیقه گوشی زنگ خورده و من متوجه نشده‌ام!!!)

معمولاً در این مواقع صحنه‌های دیروز به یادم می‌آید… گناه خاص و بزرگ که یادم بیاید انجام داده‌ام؟ یک چیزهایی یادم آمد اما در حدی بود که مثل برخی روزها مثلاً باعث شود یکی دو نماز را از دست بدهم نه اینکه کلاً خواب بمانم!!! خلاصه مثل برخی مواقع که از فرط خستگی، بلند می‌شوم اما گوشی را خاموش می‌کنم و دوباره می‌خوابم که یک Snooze (یعنی خواب چند دقیقه‌ای بعد از بیدار شدن از خواب که از نظر علمی باعث رفع خستگی می‌شود) بگیرم و متأسفانه خواب می‌مانم، با کوله‌باری از غم می‌روم یک قضای وتر می‌خوانم و بعد نمازهای صبح… به هر حال، این گذشت و من دلیل اصلی خوب ماندن را نفهمیدم…

صبح، سوار ماشین شدم که بروم سر کار و طبق معمول ضبط را روشن کردم که ادامه سخنرانی‌های استاد پناهیان را بشنوم. شاید چند ثانیه گذشته بود که ببین چه گفت:

من همچنان نمی‌دانم که این قضایا که برای شماها هم قطعاً اتفاق افتاده، اتفاقی است؟ عادی است؟ مهم است؟ مهم نیست؟ اگر مهم است، آخر من با این همه معصیت، آدم این حرف‌ها نیستم که بخواهد چیزهای مهم برایم اتفاق بیفتد!؟
این‌ها را بیشتر به این دلیل ثبت می‌کنم که ببینم بالاخره یک روز یک نفر می‌آید این‌ها را از نظر علمی بررسی کند و یک نتیجه‌گیری علمی کند یا خیر؟ شاید آن محقق در جستجوهایش به نمونه نیاز داشته باشد که من در این وبلاگ چند نمونه از این نمونه‌های اتفاقی ثبت کرده‌ام…

خلاصه که من همچنان مبهوتم!

یک پاسخ به “اهمیت رو به قبله بودن”

  1. اناری‌ام گقت:

    دارم بهت ایمان میارم حمید جان!
    خیلی اتفاقی بعد مطلب‌ت برخوردم به این… اصلن انگار… الله اکبر!

    http://www.aparat.com/v/5agft

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها