سپتامبر 14 23
این روزها که اول مهر است، فقط میرویم دانشگاه و حضوریمان را میزنیم و چند دقیقه مینشینیم، چون یکی دو دانشجو بیشتر نیامده، کلاس تشکیل نمیدهیم و برمیگردیم!
امروز رفتم یک دانشگاه رده بالاتر، پنج نفر آمده بودند، نیم ساعت یک چیزهای گفتم و دیدم غایب زیاد است و باید هفته بعد دوباره تکرار کنم، بنابراین مثل همه اساتید که چه بسا سر کلاس هم نرفته بودند، اعلام کردم بروید، هفته بعد رسماً شروع میکنیم…
تا آمدم خانه، نیم ساعت دیرتر از هر روز شده بود. حاج خانم با طعنه میگوید: حمید، دیر کردی!؟ نگران شدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سهشنبه 23 سپتامبر 2014 در 3:25 ب.ظ
واقعاً که آه…از ته دل…این هم معنی اسم بزرگ «دانشگاه» تو این کشور…
جوری شده که همه می خوان و باید برن دانشگاه…آزاد واحد الیگودرز بدون کنکور مهندس نفت بیرون میده…خدایا خودت به خیر کن
جمعه 26 سپتامبر 2014 در 7:25 ق.ظ
تو جامعه اى که دانش اموزها با نرفتنشون به مدرسه پیش دوستانشون امتیاز بگیرن و دانشجوها با رفتنشون به دانشگاه روزاى اول ترم، پاستوریزه به حساب بیان ! وضعش میشه همین…
جمعه 7 نوامبر 2014 در 10:20 ب.ظ
اول سلام
دو م اینکه اینهمه بدبینی به دانشجوهای بیچاره !! علتش چیه؟
درسته دانشجویان مملکت ما بی تقصیر نیستند ولی شما درست نیست به بدی اونا دامن بزنید !
قبول دارم ما توجامعه زندگی میکنیم که توی دانشگاهامون دانشجوهاشون دانشجو نیستند ولی واقعا علتش چیه ؟
علتش مملکته ماست که اجازه میده که یه مشت بچه دبیرستانی وهنرستانی که همه امیدشون دانشگاست خیلی راحت بیان دانشگاه ! خب معلومه! اون هام جو زده میشنو هرکاری میکنن.
ویک نکته به استادعزیزم که همیشه برام قابل احترا م بوده و هست!
آقاحمید,حاج خانوم شما یک مادره
واضحه که باید نگران بشه اگه این نگرانی های شیرینه مادرونه نباشه پس یک زن یک مادر باید چیکارکنه؟
پدرمن که یک مرده۵۰سالست هروقت ده دقیقه دیرمیکنه مادرم میگه دیرکردی نگران شدم!!!!
شما که جای خود دارید…
وبه دوستانی که از ته دل اه میکشین باید بگم سعی کنید یکم بایک دیده دیگه به جامعه نگاه کنید
وسریع بایک مطلب برای دانشجوهای جو زده جامعه خودتون جبهه نگیرید!!
چهارشنبه 12 نوامبر 2014 در 5:54 ب.ظ
سلام خانم ثلاث
من بدبین نیستم اتفاقا آدم خوش بینی ام، جبهه هم نگرفتم،زبان این نوشته یکم طنزه، منم مثل خودش جواب دادم.وارد بحث های سیاسی هم نمیشم چون دوست ندارم و در اون حد هم نیستم