من عبور کودکان از کودکی را دیده‌ام

اشعار من, امید نامه دیدگاهتان را بیان کنید

امید من،

من عبور کودکان از کودکی را دیده‌ام … نوجوانی پرتلاطم، چابَکی را دیده‌ام

من گذار نوجوان از نوجوانی دیده‌ام … بر شتابِ رفتنِ عمر جوان خندیده‌ام

من به پیری بررسیدن از جوانی دیده‌ام … پس زوال عمر آدم در جهان فهمیده‌ام

من ز پا افتادگی از بعدِ پیری دیده‌ام … من ز جای خالیِ افتادگان گرییده‌ام

من چو با چشمانِ خود، رفتِ زمان را دیده‌ام … رخت خوابِ تنبلی در هر زمان برچیده‌ام

___________

دو روز است درگیر تکمیل این شعرم که بالاخره تمام شد. با کمک خواهر و داماد، کم‌کم دارد وزن‌های شعرهایم درست‌تر می‌شود. (البته که عجله‌ای در حافظ شدن ندارم!!!!)

۴ پاسخ به “من عبور کودکان از کودکی را دیده‌ام”

  1. باقری گقت:

    فکر کنم زود از جوانی رفتین سراغ پیری.مثلا یه بیت دیگه این وسط بذارین

    من پا گذاشتن بر سن، از جوانی را دیده ام خوب و بد را در این گذر، من دیده ام
    نیک چشیده ام

    چه کنیم ذوق مارم برانگیختین.این اولین هنر من بود ببخشین اگه …
    والبته ببخشین اظهار نظر کردم.

  2. حمید رضا گقت:

    تشکز. اما ظاهراً دوران میانسالی خیلی در ادبیات ازش اسم برده نمی‌شه.
    مثلاً خواجه عبدالله انصاری می‌گه:
    در طفلی پستی، در جوانی مستی و در پیری سستی، پس کی خدا را پرستی؟
    و نمونه‌های مختلف…

  3. چه فرقی می کند گقت:

    سلام
    معمولا آخر اسم شاعران مختلف یک الف می گذارند مثلا حافظا، سعدیا
    به شما کم کم میشه گفت حمیدا یا نیرومندا یا اصلا هیچکدوم یه اسم مستعار بهتره

  4. عبادی گقت:

    سلام
    جالب بود.حافظ هم نشید.باباطاهر میشید……
    شوخی کردم .سهراب بشید .سهراب شاعر بزرگی بود…….

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها