ارواح همدیگر را جذب می‌کنند!

نقل قول‌ها (احادیث، روایات و ...) دیدگاهتان را بیان کنید

تاریخ نگارش مطلب: ۴ شهریور ۹۲

مطلب در تاریخ ۱۱ خرداد ۹۵ آپدیت شد…

 

تا به حال بارها شده وقتی می‌روم مسجد، بدون توجه به اینکه کنار چه کسی قرار می‌گیرم، یک جا می‌نشینم. بعد زیرچشمی شروع به بررسی فردی که کنارم نشسته می‌کنم. معمولاً می‌بینم چه جالب! این شخص چقدر شبیه خودم نماز می‌خواند!  چقدر حرکات و سکناتش مثل خودم است! یعنی همانطوری است که خوشم می‌آید! چند بار هم پیش آمده که دیده‌ام چه جالب! این شخص حتی مثل خودم آیفون هم دارد!!! 🙂

دیروز یک سخنرانی از استاد پناهیان گوش می‌کردم:

آیا ولی فقیه مورد تایید امام زمان (عج) است؟

چند ثانیه آخر آن‌را بشنوید!

آن چند ثانیه را جدا کردم و اینجا هم قرار دادم:

http://download.aftab.cc/uc/users/hamid/2013-08-26-arvah-hamdgar-ra-jazb-mikonand.mp3

 

کمی در مورد این روایت جستجو کردم. فعلاً‌اصل روایت را نیافته‌ام اما اشاراتی به آن شده است: اینجا را ببینید.

فکر می‌کنم این موضوع به خصوص در مورد ازدواج بیان شده. شاید هم از همان آیه «الطیبات لطیبین و الطیبون لطیبات و الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات» سرچشمه گرفته.

جالب شد… تا به حال به این فکر نکرده بودم که به خاطر کشش روحی است که زنان پاکدامن برای مردان پاکدامن می‌شوند و زنان خبیث برای مردان خبیث…

انصافاً بحث جالبی‌ست… لذت بردم 🙂

 

آپدیت در تاریخ ۱۱ خرداد ۹۵:

هر چند از این صحنه‌ها خیلی اتفاق می‌افتد اما چند وقت پیش در نماز جمعه، داشتم از پارکینگ بیرون می‌آمدم که دیدم یک جوان دوست‌داشتنی و نورانی و متین با خانمش که او هم بسیار محجبه بود و با اندک نگاهی که انداختم فهمیدم او هم بسیار متین و «خانم» است با هم در حال صحبت هستند و گویا منتظر بودند… یک لحظه به ذهنم آمد که می‌شود ما هم اینطوری باشیم و متقابلاً یک همچین خانمی گیرمان بیاید!؟
خلاصه، بدون اینکه من را ببینند، از کنارشان رد شدم و رفتم داخل مسجد و رفتم جای همیشگی‌ام نزدیک ستون سوم، آن وسط‌ها نشستم.
چند دقیقه نگذشته بود که دیدم یک جوان آمد کنارم نشست. برگشتم که سلام کنم، در کمال تعجب دیدم همان جوان است!!! شاخ درآوردم!! یاد این مطلب افتادم! حالا جالب است که اگر عکس آن جوان را بگذارم می‌فهمید که چقدر قیافه‌اش شبیه من است و از آن جالب‌تر اینکه یکی دو هفته بعد که او را دیدم یک لحظه یادم افتاد که او را قبلاً در یک مرکز کامپیوتری دیده‌ام و او هم رشته‌اش کامپیوتر است!

دقت کن! از بین چند صد نفر در نماز جمعه یک جایی آن وسط‌ها بنشینی و بعد شخصی که روحش شبیه به تو است بدون اینکه هر دو بخواهند، ارواحشان همدیگر را جذب می‌کند…

به هر حال، آن اتفاق را به فال نیک گرفتم، اما چیزی که باعث شد این مطلب را آپدیت کنم، این حدیثی است که اناری چند روز پیش برایم فرستاده و احتمالاً همانی است که در فایل صوتی بالا اشاره شده:

​الْأَروَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَهٌ تَلْتَقِی فَتَتَشَامُّ، کَمَا تَتَشَامُ‏ الْخَیْلُ،‏ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ائْتَلَفَ وَ مَا تَنَاکَرَ مِنْهَا اخْتَلَفَ وَ لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً جَاءَ إِلَی مَسْجِدٍ فِیهِ أُنَاسٌ کَثِیرٌ لَیْسَ فِیهِمْ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَاحِدٌ لَمَالَتْ رُوحُهُ إِلَی ذَلِکَ الْمُؤْمِنِ حَتَّی یَجْلِسَ إِلَیْهِ‏؛
لشگر ارواح جمع شده‏اند، با هم ملاقات و همدیگر را بو می‌کنند؛ همان‌طور که اسب‌‌ها همدیگر را می‌بویند. پس ارواحی که با همدیگر آشنا باشند ائتلاف می‏کنند و ارواحی که از هم نفرت داشته باشند، اختلاف می‏کنند. اگر مؤمنی به مسجدی وارد شود که در آن مردمان بسیاری باشند و در میان آنها جز یک مؤمن نباشد، روح این مؤمن تازه‌وارد به سوی او تمایل می‏کند تا اینکه می‏رود و در کنار او می‏نشیند.
بحار الأنوار، ج۷۱، ص۲۷۳٫

 

انصافاً این موضوع جای تحقیق و کار ندارد؟ به خدا انسان شاخ در می‌آورد! خودت این موضوع عجیب را تجربه کنی، بعد ببینی ۱۴۰۰ سال پیش یک روایت برای آن وجود داشته… در حالی که هنوز بشر کار تحقیقاتی خاصی روی آن انجام نداده.

یک پاسخ به “ارواح همدیگر را جذب می‌کنند!”

  1. اناری ام! گقت:

    یعنی توی وب هم همین جوری هاس؟!
    هی می گم کدوم وبلاگ برم… کدوم وبلاگ برم… آهان این وبلاگ رو دوست دارم! 🙂

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها