چرا نماز، من را از فحشا و منکر باز نمی‌دارد؟

اعتقادات خاص مذهبی من دیدگاهتان را بیان کنید

گاهی دیده‌ام، وقتی مثلاً آیات «الصلوه تنها عن الفحشاء والمنکر» (نماز از فحشا و منکر باز می‌دارد) و یا «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ» (از قرآن،‌ آنچه مایه شفا و رحمت است نازل می‌کنیم) خوانده می‌شود، شخص می‌گوید:

پس چرا من و خیلی‌های دیگر نماز می‌خوانیم و نماز ما را از فحشا و منکر باز نمی‌دارد؟ یا چرا ما این همه قرآن خواندیم، در مریضمان شفا و رحمت ندیدیم؟

این نوع ابهامات می‌تواند چندین جواب داشته باشد. از جمله اینکه: اصلاً نمازی که ما می‌خوانیم، آن نمازی است که منظور خدا بوده؟ یا به قول استاد پناهیان، «حب نفس» عامل «حب الله» بوده است. (یعنی ما خودمان را دوست داریم و برای اینکه مثلاً خودمان از خودمان راضی شویم و یا دیگران از ما راضی باشند یا حتی خدا به ما بگوید «آفرین» و ما خودمان از خودمان خوشمان بیاید نماز می‌خوانیم…)

اما دو دلیل دیگر می‌تواند این‌ها باشد:

– نگاهمان را عوض کنیم، ابهامات رفع می‌شود:

در روایات داریم که مستحب است انسان وقتی به حمام می‌رود، یک مشت از آب حمام بخورد. این برای سلامتی خوب است…
حالا مردم در زمان قدیم، به خاطر این روایت در حمام خزینه (که ممکن بود مثلاً پنجاه نفر خود را در آن شسته باشند) یک مشت از آن آب می‌خوردند و چه بیماری‌هایی که نمی‌گرفتند و لابد به این حدیث بد و بیراه می‌گفتند و آن را اشتباه می‌دانستند…
اما اگر نگاهمان به این روایت را تغییر دهیم می‌بینیم واقعاً عالی بوده: می‌توان یک منظور روایت را این دانست که: آبی که برای حمام کردن انتخاب می‌کنید باید آنقدر تمیز باشد که بتوانید یک مشت از آن‌را بخورید. یعنی آب شرب باشد. حالا ببینید آن روایت چقدر جذاب و علمی شد!

در مورد اکثر روایات، ما فقط نیاز داریم کمی نگاهمان را عوض و گاهی معکوس کنیم.

مثلاً در آیه «نماز از فحشا و منکر باز می‌دارد» باید اینطور به آیه نگاه کرد که: «نماز باید از فحشا و منکر باز بدارد» یعنی کسی که نماز می‌خواند باید از فحشا و منکر دوری کند… حالا مشکل رفع شد و آیه جذاب‌تر و سازنده‌تر شد. در مورد برداشت اول ممکن بود یکی نماز بخواند و منتظر بماند که نماز او را از فحشا باز بدارد اما حالا وقتی نماز خواند، بیشتر مراقبت می‌کند تا به فحشا دچار نشود چون نماز خوانده!

– گاهی، منظور از اشاره به یک موضوع، اشاره به یک «منش» است:

مثلاً وقتی گفته می‌شود «ما از قرآن شفا و رحمت برای مؤمنین نازل می‌کنیم» یعنی کسی که منش قرآنی دارد، کسی که منش مؤمنانه دارد و نماد آن قرآن خواندن و رعایت دستورات آن است، ناخواسته در این منش مشمول شفا و رحمت می‌شود.

یعنی مثلاً کسی که قرآن می‌خواند و منش قرآنی دارد، «پرخوری» نمی‌کند (و همین موضوع اگر بدانید فقط در خانواده‌های ما چه مشکلات فجیعی ایجاد کرده! هر روز راهی این دکتر و آن دکتر…) کسی که منش قرآنی دارد، دنیا را جدی نمی‌گیرد و این یعنی کمتر استرس داشتن و می‌دانید که استرس منشأ بسیاری از بیماری‌هاست. کسی که منش قرآنی و مؤمنانه دارد، قبل از هر نماز مسواک می‌زند. پس آن منش موجب سالم بودن دندان‌هایش شد. کسی که منش قرآنی دارد، همه سخن‌های همه مردم دنیا را می‌شنود و «یتبعون أحسنه» (بهترین آن‌ها را پیروی می‌کند) و این یعنی گوش دادن به حرف خیلی از دانشمندان که به سبب قرآن نازل شد…

منظورم این است که اینطور نیست که شما حالا که مریض شدید بنشینید قرآن بخوانید و انتظار داشته باشید که خواندن قرآن شما را شفا بدهد!! آن آیه اشاره به «منش قرآنی» دارد که باید قبل از مریضی به آن فکر می‌کردید…

یک پاسخ به “چرا نماز، من را از فحشا و منکر باز نمی‌دارد؟”

  1. _____________ گقت:

    بینظیربود…
    انصافا من نتونستم حدس بزنم میخواین به چه نتیجه ای برسین.
    به این میگن تحلیل…

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها