امید من، بزرگ‌ترین عذاب از آنِ کسی‌ست که…

امید نامه, نکته دیدگاهتان را بیان کنید

امید من،

مسیر رسیدن به خداوند از «علم» می‌گذرد. خداوند، عظمتش را، آن عظمتی که تو را به خضوع در برابرش وابدارد، در علم نهان کرده است.

اگر از صبح تا به شب به نماز بایستی و قرآن بخوانی، نزد خداوند به اندازه لحظه‌ای علم‌آموزی ارزش ندارد!

امید من، کسی که بتواند بر علم خود بیفزاید (که همانا هر انسان عاقلی می‌تواند) و این کار را نکند، به عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دچار شود.

اما امید من،

بزرگ‌ترین عذاب از آنِ کسی‌ست که هر چه بر علمش افزوده می‌شود، بر «من»گفتن‌هایش افزوده شود!

امید من!

خداوند «أنا» را فقط از آنِ خود می‌داند و هر که چون فرعون بانگ «أنا» سر دارد، فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکَالَ الْآخِرَهِ وَالْأُولَى*

امید من،
خوشبخت کسی‌ست که هر چه بر علمش افزوده می‌شود، «من» گفتن‌هایش و «خود را کسی حساب کردن‌هایش» کمرنگ‌تر شود تا بدان‌جا که «من»ای را نبیند و هر چه هست «او» بداند.

امید من،
بر تو باد قرائت هر روز سوره نازعات (این سوره‌ی عظیم که هر فرعونی را به ذلت می‌کشاند)، آن زمان که احساس «أنا» در تو شکل می‌گیرد…

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

وقتی انسان اطراف خودش را نگاه می‌کند (مثلاً برخی مجری‌های تلویزیون که از اوج‌ها به دره‌ها سقوط کردند یا برخی سیاستمدارها و علما و…)، می‌بیند آن‌هایی بیش از همه ذلیل و رسوا شده‌اند (طوری که دیگر نمی‌توانند کمر صاف کنند) که خیلی عالم شده‌اند اما این علم باعث شده است خود را بیشتر «من» حساب کنند و فکر کنند «کسی» هستند! و حال آنکه بزرگ‌ترین خاصیت علم آن است و یعنی باید آن باشد که هر چه انسان پیش می‌رود بفهمد چقدر نادان است! چقدر کوچک است! چقدر ضعیف است!…
اگر عکسِ این اتفاق بیفتد، خداوند انتقام سختی از او می‌گیرد و انصافاً هم باید انتقام سختی داشته باشد! چطور می‌شود یک انسان عالِم، خودش را اصلاً چیزی به حساب آورد؟

* لذا خداوند او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار ساخت. (آیه ۲۵ سوره نازعات)

دیدگاهتان را بیان کنید

*

Powered by WordPress
خروجی نوشته‌ها خروجی دیدگاه‌ها